بدون عنوان
سلامی به حلمای نازم خوب خانم خانما امروز دارم کیک درست میکنم امتحانی واسه هفتم مرداد تولد بابایی دیروز با اغاجونت کل خانواده رفتیم کوهستان خیلی خوش گذشت توت سیاه الوچه وگردو تازه چیدیم خوردیم خلاصه خیلی کیف داد تو هم بچه خوبی بودی به ما حال دادی گریه نکردی
دیروز به عمه زهرا گفتم میخوام واسه بابایی تولد بگیرم گفت بریم پارک سو پرایزش کنیم منم با کمال میل قبول کردم مامانی دوره کلاس شیرینی پزی رفتم واسه همین میخوام امسال خودم کیکش درست کنم
واسه کادو تو این سه سال همه چی خریدم تو هنگ بودم چی بخرم که خود باباییت تقلب رسوند گفت میخوام برم شلوار بخرم منم این ایده گرفتم تا اون موقع خدا نکنه بخواد بگیره خوب سه شنبه با دایی قاسمت میخوایم سه شنبه بریم یزد دکتر پوست هم شلوار اونجا بخرم راسی عکسای دوماهگیت بردمت اتلیه الان میزارم
عشقمی
بله اینم عکسای نازت هفتم سه ماهت تموم میشه عکسای سه ماهگیتم بردمت میگیرم میزارم مامانی
اینم عکس دیروزت
دوست دارم هشتم عکسا برات میزارم قربونتم